بیابان غذایی، مناطقی با دسترسی کم به غذای فرآوری نشده و تازه
پیامد ها و راه حل های مشکل دسترسی به غذای سالم و تازه
بیابان غذایی چیست؟ بیابانهای غذایی، اصطلاحی است که به مناطق شهری و روستایی اطلاق میشود، جاهایی که دسترسی به غذاهای تازه و سالم به دلیل فاصلهی زیاد از فروشگاهها و بازارهای مواد غذایی، سخت و گاه غیرممکن است. این پدیده بهویژه در میان خانوارهای کمدرآمد و در مناطقی با فقر زیرساختی گسترش یافته است. بیابان غذایی نه تنها دسترسی به مواد غذایی کافی و مغذی را با دشواری مواجه میکنند، بلکه تأثیرات مستقیمی بر سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی افراد در این مناطق دارند. این محیطها اغلب با نرخهای بالایی از بیماریهای مزمن مانند دیابت، فشار خون بالا، چاقی و مشکلات قلبی-عروقی دست و پنجه نرم می کنند، زیرا ساکنین این مناطق بیشتر مجبور به استفاده از غذاهای فرآوریشده با دوام بیشتر هستند، که معمولاً همراه انبوهی نمک، شکر و چربیهای ناسالم میباشند.
علاوه بر پیامدهای بهداشتی، بیابانهای غذایی تأثیر قابل توجهی بر روند توسعه اجتماعی و اقتصادی منطقهای دارند. این مناطق کمتر میتوانند جذابیت لازم برای سرمایهگذاریهای تجاری، بهخصوص در حوزه خردهفروشی مواد غذایی، ایجاد کنند. نتیجهی این امر، حلقهای معیوب از کمبود سرمایهگذاری، کاهش کیفیت زندگی و افزایش نابرابریها در این مناطق میباشد. بررسی و حل مسئله بیابانهای غذایی از طریق استراتژیهای جامعهمحور و توانمندسازی محلی، اقدامی حیاتی برای تأمین امنیت غذایی و ارتقا سطح سلامت عمومی به شمار میرود.
بهانه ی نوشتن این مقاله از مجله سلامتی سالم باشی، مقاله ای از مارتیتا میستی از آتوریتی مگزین با عنوان ” بیابان های غذایی: اون لینچ Owen Lynch از مزارع تقویت شده در مورد نحوه کمک آنها به رفع مشکل افرادی که دسترسی محدود به گزینه های غذایی سالم و مقرون به صرفه دارند، می گوید” تلاشهای افرادی چون اوون لینچ و سازمانهایی مانند مزارع ترمیمی یا تقویتی در پیادهسازی راهحلهای نوآورانه و در عین حال عملی برای رفع چالش بیابانهای غذایی، حائز اهمیت فراوان است.
از طریق برنامههایی که بر تقویت تولید محلی و توزیع عادلانهی مواد غذایی متمرکز هستند، این گروهها به ایجاد زیرساختهای پایداری میپردازند که میتوانند در بلندمدت به ارتقا سطح کیفیت زندگی و سلامت در مناطق محروم کمک کنند. از این رو، شناخت و تحلیل عملکرد مزارع ترمیمی و مبارزهی بیوقفهی آنها علیه فقر غذایی، میتواند الگویی باشد برای اقدامات مشابه در سایر نقاط جهان که با معضل بیابان غذایی دست و پنجه نرم میکنند.
علل پیدایش بیابان غذایی
پدیده بیابانهای غذایی نتیجهای از تعامل پیچیده عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیطی است که به مرور زمان در قالب تصمیمات سیاستگذاری شهری و الگوهای فضایی مشخص شدهاند. این عوامل به صورت موازی عمل کرده و با یکدیگر ترکیب شدهاند تا مناطقی را از حیث دسترسی به مواد غذایی مغذی و تازه محروم سازند. اگرچه علل ایجاد بیابان غذایی میتوانند متفاوت و متأثر از شرایط محلی باشند، اما معمولاً چندین علت رایج در بسیاری از مناطق وجود دارند که در ادامه به تفصیل بررسی میشوند.
یکی از علل اصلی، بیتوازنی اقتصادی و فقر است که معمولاً به عنوان ریشهی بسیاری از مسائل شهری از جمله کمبود خدمات و زیرساختهای اساسی به شمار میرود. ساکنین مناطق فقیرنشین به دلیل محدودیتهای مالی ناچارند به گزینههای ارزانتر و ناسالمتر مواد غذایی روی بیاورند. این یک چرخه معیوب ایجاد میکند که در آن، مشکلات اقتصادی مانع از دسترسی به مواد غذایی با کیفیت میشوند و همین امر، به نوبه خود، بر وضعیت اقتصادی تأثیر میگذارد.
عامل دیگری که در ایجاد بیابانهای غذایی نقش دارد، عدم دسترسی به حمل و نقل مناسب است. افراد ساکن در مناطق محروم اغلب فاقد وسایل نقلیه شخصی هستند و در عین حال، شبکههای حمل و نقل عمومی در این مناطق معمولاً ضعیف یا غیرفعال هستند. این مسئله از دسترسی آسان به فروشگاههای بزرگ و مراکز خرید که در مرکز شهرها یا حومههای ثروتمند قرار دارند، جلوگیری میکند. بدون وسایل حمل و نقل عمومی کارآمد، رفتن به این مراکز خرید برای خرید مواد غذایی تازه و باکیفیت میتواند زمانبر، دشوار و گاهی اوقات غیرممکن باشد.
سیاستهای شهری و برنامهریزی شهری نیز در ایجاد بیابان غذایی نقش بهسزایی دارند. بسیاری از شهرها در توسعه فضایی خود، فاصلههای زیادی بین مناطق مسکونی و تجاری ایجاد کردهاند. این برنامهریزی موجب شده است که فروشگاههای بزرگ و بازارهای مواد غذایی بیشتر در حومههای شهرها و نزدیک به مناطق مرفه قرار گیرند، در حالی که مناطق کمدرآمد از این امکانات بیبهره ماندهاند. همچنین، رویکردهای غالب در طراحی شهری که بر افزایش سود برای سرمایهگذاران تأکید دارند، گاهی اوقات به بهای نادیده گرفتن نیازهای بنیادین جوامع محلی تمام میشود.
شرایط محیطی، مانند کیفیت زمین و دسترسی به منابع آبی، نیز میتوانند بر توانایی ایجاد و حفظ فروشگاههای مواد غذایی و بازارهای محلی تأثیر گذارند. در برخی مناطق، زمینهای کشاورزی به علت تخریب محیط زیست یا توسعه شهری ناپایدار، دیگر قابلیت استفاده برای کشت و پرورش محصولات ندارند، که این امر به نوبه خود بر قیمت و دسترسی به مواد غذایی تازه تأثیر میگذارد.
علاوه بر این، گسترش زنجیرههای فروشگاههای بزرگ و شرکتهای چندملیتی که قیمتهای پایینتری را ارائه میدهند، به مرور باعث تعطیلی مغازههای کوچک و بازارهای محلی شده است. این تحولات اقتصادی زیربنایی، باعث شدهاند تا فروشندگان محلی قادر به رقابت نباشند و در نتیجه، مناطقی از شهر خالی از فروشگاههایی شوند که محصولات تازه و مغذی عرضه کنند.
پیامدهای پدیده ی بیابان غذایی بر سلامت و اجتماع
پیامدهای بیابانهای غذایی دامنهای وسیع و چندبعدی دارند که بر تمام جنبههای زندگی ساکنین مناطق متأثر از این معضل تأثیر میگذارند. این تبعات میتوانند بر سلامت جسمانی و روانی افراد، رفاه اجتماعی و اقتصادی، و نیز بر ساختار و تواناییهای جامعه در مدیریت شرایط محیطی خود اثر بگذارند. در اینجا به برخی از مهمترین پیامدهای مرتبط با بیابان غذایی میپردازیم.
از نظر سلامت جسمانی، عدم دسترسی به مواد غذایی مغذی و تازه به طور مستقیم با افزایش احتمال رخداد بیماریهای مزمن مرتبط است. بیماریهای قلبی، فشار خون بالا، دیابت نوع ۲، چاقی و سایر شرایط مرتبط با تغذیه، در مناطق بیابان غذایی با شیوع بیشتری دیده میشوند. این مسئله تنها به دلیل کمبود مواد غذایی سالم نیست، بلکه به دلیل بالا بودن دسترسی به غذاهای فرآوریشده و با کیفیت پایین است که اغلب ارزانتر و در دسترستر هستند. عوارض ناشی از این بیماریها میتوانند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی افراد داشته باشند و هزینههای بهداشتی و درمانی سنگینی را به فرد و جامعه تحمیل کنند.
در سطح روانشناختی، ساکنین مناطقی که به عنوان بیابانهای غذایی شناخته میشوند، ممکن است با سطوح بالایی از استرس و اضطراب روبرو شوند. تأمین مواد غذایی کافی و مغذی میتواند به یک منبع دائمی نگرانی تبدیل شود، به خصوص در خانوادههایی که کودکان دارند. همچنین، این محرومیتها میتوانند احساس شرم و بیکفایتی ایجاد کنند که به نوبه خود بر اعتماد به نفس و حس تعلق فردی به جامعه تأثیر منفی میگذارند.
از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، بیابان غذایی میتوانند منجر به تعمیق شکافهای طبقاتی و نابرابریها شوند. مناطقی که با محرومیت غذایی روبرو هستند معمولاً درآمدهای پایینتر و نرخهای بیکاری بالاتری دارند که این وضعیت توانایی ساکنین برای بهبود شرایط زندگی خود را محدود میکند. علاوه بر این، کمبود فروشگاههای خردهفروشی و بازارهای مواد غذایی میتواند بر جذابیت منطقه به عنوان محلی برای سرمایهگذاری و توسعه تأثیر منفی بگذارد، که این امر نوعی چرخه معیوب اقتصادی ایجاد میکند و از بازیابی اقتصادی جلوگیری میکند.
در زمینه توسعه جامعه، بیابانهای غذایی موانعی را در مقابل تلاشهای جوامع برای ایجاد محیطهای پایدار و رفاهی ایجاد میکنند. تقویت اجتماعات محلی، که بخش مهمی از پایداری اجتماعی و اقتصادی به شمار میروند، در شرایطی که دسترسی به غذا محدود است، دشوار میشود. همچنین، فرصتهای آموزشی و رشد فردی ممکن است تحتتأثیر کیفیت غذا و ناامنی غذایی قرار گیرند، به ویژه در مورد کودکان و نوجوانانی که به غذاهای مغذی برای رشد و توسعه نیاز دارند.
از منظر تأثیر بر فرهنگ و روابط اجتماعی، بیابانهای غذایی میتوانند به تحلیل رفتن روابط همسایگی و انسجام اجتماعی منجر شوند. غذا نقش مرکزی در فرهنگها و تجمعات اجتماعی دارد و کمبود دسترسی به مواد غذایی میتواند این جنبههای مهم از هویت جمعی را مختل کند. افرادی که از لحاظ غذایی محروم هستند، ممکن است در برقراری ارتباطات و حفظ روابط اجتماعی با سایر افراد جامعه با مشکل روبرو شوند.
بنابراین، ناامنی غذایی که از بیابان غذایی ناشی میشود، میتواند بر توانایی جوامع برای مقابله با بحرانها و چالشهای دیگر تأثیر بگذارد. بهداشت و سلامت جسمانی و روانی که تحت تأثیر محدودیتهای غذایی قرار گرفته، میتوانند به تضعیف سیستمهای پاسخگویی اجتماعی در مقابل مواقع اضطراری منجر شوند. این شرایط به نوبه خود پتانسیل برای ایجاد یک حلقه بسته از آسیبپذیریهای اجتماعی و محیطی را افزایش میدهد که تأثیرات منفیاش میتواند به مدتها احساس شود.
اوون لینچ و کار ارزشمند او در مزارع ترمیمی و تقویتی
در قلب دالاس، یکی از بزرگترین بیابانهای غذایی کشور آمریکا، تلاشهایی بیسابقه جریان دارد که ریشههای آن به کوششهای فردی اوون لینچ بازمیگردد. لینچ، استادیار ارتباطات سازمانی، به موضوع بیابانهای غذایی از منظری نوآورانه نگریست و تعهد خود را به حل این معضل از طریق مزارع ترمیمی به نمایش گذاشت.
کار حرفهای اوون لینچ در راه مقابله با بیابانهای غذایی بر پایه تحقیقات عمیق و کاربردی در زمینه کشاورزی شهری استوار است. وی طی ۱۲ سال مطالعه درخصوص پایداری کشاورزی شهری در سراسر آمریکا، به این نتیجه دست یافت که بسیاری از مزارع شهری به دلایل مختلف از جمله فقدان حمایتهای لازم و دانش کافی، نمیتوانند به موفقیتهای بلندمدت دست یابند. بنابراین، وی با همکاری دکتر دوریک ایرل، در اقدامی هدفمند، پروژهای را آغاز کرد که میتوانست با نوآوری و رویکردی ترمیمی، تغییری اساسی در عرصه کشاورزی شهری ایجاد کند.
این تلاش به شکلگیری «مزارع ترمیمی یا تقویتی یا Restorative Farms» منجر شد، موسسهای که با هدف مبارزه با نابرابریهای غذایی و ایجاد فرصتهای پایدار برای کشاورزان محلی، فعالیت خود را آغاز کرد. مزارع ترمیمی، زیر نظر لینچ و همکارانش، پروژههای کشاورزی شهری را با رویکردی علمی و عملی در دل مناطقی که با محدودیتهای دسترسی به غذا روبرو هستند، به اجرا درآورد. این مزارع نه تنها به تولید محصولات کشاورزی میپردازند، بلکه به عنوان مراکز آموزشی برای توسعه دانش کشاورزی در جامعه عمل میکنند.
لینچ و تیمش بر این باورند که کشاورزی نباید تنها به تولید محصول محدود شود، بلکه باید به فرایندی تبدیل گردد که در آن محیط زیست، سلامت جامعه و رفاه اقتصادی محلی به طور متوازن مورد توجه قرار بگیرند. بنابراین، مزارع ترمیمی در جستجوی ایجاد زیرساختهایی برای کشاورزی پایدار هستند که میتواند به عنوان الگویی برای مناطق دیگر عمل کند.
یکی از اصول اساسی که مزارع ترمیمی بر آن تأکید دارد، توانمندسازی جامعه است. به همین دلیل، آنها به فعال ساختن نقش افراد جامعه در فرآیند کشاورزی و تأمین غذای خود میپردازند. این موضوع شامل آموزش کشاورزان در ابعاد مختلف کشاورزی شهری، از جمله تکنیکهای کشت، مدیریت منابع آب و خاک، و مبانی کسب و کار کشاورزی است. به این ترتیب، لینچ و تیمش، کشاورزان را به افرادی مستقل و قادر به اداره کسب و کار خود تبدیل میکنند.
علاوه بر آموزش، مزارع ترمیمی بر ایجاد بازارهای محلی تأکید دارند که میتوانند نقش مهمی در تقویت اقتصاد جامعه ایفا کنند. این بازارها نه تنها محصولات کشاورزی تولید شده توسط کشاورزان محلی را به فروش میرسانند، بلکه محل تبادل دانش و تجربیات بین کشاورزان و سایر ساکنان محله نیز محسوب میشوند. از این طریق، فرهنگ کشاورزی شهری در بین جوامع مختلف ترویج مییابد و نقش مهمی در کاهش اثرات بیابانهای غذایی ایفا میکند.
رویکرد جامعهمحور مزارع ترمیمی به مبارزه با بیابانهای غذایی، تأثیرات مهمی بر جامعه دارد. از یک طرف، این رویکرد باعث میشود افراد جامعه نسبت به مشکلات محلی خود آگاهتر شوند و در جستجوی راهحلهای مستقل و پایدار گام بردارند. از طرف دیگر، فعالیتهای مزارع ترمیمی باعث ایجاد شغل و بهبود وضعیت اقتصادی در مناطق فقیرنشین شده است.
در نتیجه، تلاشهای اوون لینچ و مزارع ترمیمی نشان میدهد که با همکاری محکم بین دانشگاهیان، فعالان اجتماعی، و کشاورزان محلی، میتوان بر چالشهای پیچیدهای نظیر بیابانهای غذایی غلبه کرد. این رویکرد مدلی برای جوامع دیگری فراهم میآورد که در جستجوی راهحلهای عملی برای مشکلات مشابه خود هستند.
راهکارهای مبتنی بر جامعه توسط مزارع ترمیمی
استراتژیهای به کار گرفته شده توسط مزارع ترمیمی برای تقویت تواناییهای جوامع محلی و کاهش وابستگی به فروشگاههای بزرگ و سیستمهای غذایی فرامحلی، نمونهای بارز از کاربرد مدلهای نوین در راستای خوداتکایی و پایداری غذایی است. این مزارع، با درک اهمیت احیای تعاملات محلی و تقویت اقتصادهای محلی، استراتژیهای چند وجهی را به منظور ترویج کشاورزی پایدار و ارتقاء تغذیه سالم در پیش گرفتهاند.
یکی از این استراتژیها، توسعه برنامههای آموزشی جامع برای کشاورزان است. مزارع ترمیمی با برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی، به افراد محلی مهارتها و دانش لازم را برای تولید محصولات کشاورزی به صورت مستقل و پایدار ارائه میدهند. این برنامهها شامل آموزشهای عملی در زمینههایی مانند انتخاب بذر، روشهای کاشت، مدیریت آبیاری، کنترل آفات به شیوههای ارگانیک و اصول پایداری خاک است. هدف از این آموزشها، ایجاد توانمندی در کشاورزان برای راهاندازی و نگهداری مزارع کوچک شهری یا حتی باغچههای خانگی است که میتوانند به تأمین بخشی از نیازهای غذایی خانوادهها کمک کنند.
علاوه بر آموزشهای تخصصی، مزارع ترمیمی بر ترویج دانش مالی و کسبوکار نیز تمرکز دارند. این امر شامل آموزشهایی در خصوص بازاریابی محصولات کشاورزی، ایجاد تعاونیهای کشاورزی، و مدیریت فروش میشود. با این رویکرد، کشاورزان محلی میتوانند بازارهای خود را توسعه دهند و در مقابل نوسانات بازار و سیستمهای غذایی بزرگ ایستادگی کنند.
یکی دیگر از کلیدیترین راهبردهای به کار گرفته شده توسط مزارع ترمیمی، ایجاد و تقویت بازارهای محلی است. این بازارها به کشاورزان این امکان را میدهند که محصولات خود را مستقیماً به مصرفکنندگان بفروشند، کاهش واسطهها و افزایش سودآوری را به همراه دارد. علاوه بر این، بازارهای محلی میتوانند به عنوان مراکزی برای تبادل دانش و تجارب عمل کنند، جایی که کشاورزان و خریداران در ارتباطی مستقیم به اشتراکگذاری اطلاعات و افزایش آگاهی نسبت به مسائل مربوط به کشاورزی و غذا میپردازند.
برنامههای مزارع ترمیمی به طور خاص به منظور تقویت خودکفایی غذایی و کاهش وابستگی به سیستمهای توزیع متمرکز طراحی شدهاند. این مزارع از شبکههای توزیع داخلی استفاده میکنند که کمک میکند تا غذاهای تازه و مغذی به صورت محلی تولید و توزیع شوند. با کمک به توسعه این شبکهها، مزارع ترمیمی به کاهش ضایعات غذایی و کربن ناشی از حملونقل کمک میکنند و در عین حال به افزایش دسترسی به مواد غذایی سالم برای افراد در محلات کمدرآمد کمک مینمایند.
این رویکرد نه تنها به بهبود دسترسی به غذای سالم منجر میشود، بلکه به ارتقای تعاملات اجتماعی و تقویت پیوندهای میان اعضای جامعه نیز کمک میکند. با حمایت از کشاورزان محلی و ارتقا تواناییهای آنها در مقیاسهای کوچک، مزارع ترمیمی به تدریج به تقویت استقلال اقتصادی و اجتماعی جوامعی کمک میکنند که بیشترین آسیبپذیری را در مواجهه با بیابانهای غذایی دارند.
تأکید بر سرمایهگذاری در کشاورزان محلی
سرمایهگذاری بر کشاورزان محلی، یکی از مهمترین ارکان در مبارزه با بیابانهای غذایی و بهبود سیستمهای غذایی محلی به شمار میرود. آنچه که این رویکرد را از سایر مداخلات در این حوزه متمایز میسازد، ایجاد فرصتهای اقتصادی و اجتماعی بلندمدت برای افراد جامعه است که به نوبه خود، به تقویت پایداری محیطزیستی و اجتماعی کمک میکند.
از نظر اقتصادی، سرمایهگذاری در کشاورزان محلی به ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی کمک میکند. کشاورزی محلی، فرصتهای شغلی متعددی را برای ساکنین منطقه فراهم آورده و باعث میشود که درآمد حاصل از فروش محصولات در داخل همان جامعه بازگردد. این گردش مالی موجب میشود که سطح زندگی عمومی ارتقاء یابد و اعتماد به نفس اقتصادی ایجاد شود. بدین ترتیب، جوامع محلی میتوانند خود را از وابستگی به فروشگاههای زنجیرهای و شرکتهای بزرگ کاهش دهند و به جای آن، از نیروی کار درونشهری و منابع محلی بهره ببرند.
از سوی دیگر، کشاورزی محلی میتواند به بهبود تغذیه و سلامت جامعه کمک کند. غذاهای تولید شده به صورت محلی، معمولاً تازهتر و مغذیتر از محصولاتی هستند که از مسافتهای طولانی به بازارهای بزرگ ارسال میشوند. سرمایهگذاری بر کشاورزان محلی، امکان دسترسی به این مواد غذایی سالم را برای تمامی اقشار جامعه فراهم میآورد و نقش مهمی در کاهش بیماریهای مرتبط با رژیم غذایی ناسالم ایفا میکند.
همچنین، کشاورزی محلی به حفظ تنوع زیستی کمک میکند. کشاورزان محلی معمولاً از تنوع بالایی از گونههای گیاهی و بذرهای بومی استفاده میکنند، که این امر به حفظ تنوع ژنتیکی و مقابله با مشکل یکنواختی محصولات کشاورزی در سطح جهانی کمک میکند. این تنوع، نه تنها به استقامت بیشتر گیاهان در برابر شرایط متغیر محیطی کمک میکند، بلکه به افزایش غنای طعم و مزه مواد غذایی نیز میانجامد. افزون بر این، استفاده از تکنیکهای کشاورزی پایدار و ارگانیک توسط کشاورزان محلی، به کاهش مصرف کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات کمک میکند که به نوبه خود، محیطزیست را از آلودگیهای ناشی از کشاورزی صنعتی محافظت مینماید.
علاوه بر این، کشاورزی محلی یک بعد فرهنگی نیز دارد که به ارتقای هویت محلی و حفظ سنتهای غذایی کمک میکند. کشاورزان محلی میتوانند به عنوان محافظان فرهنگها و آداب آشپزی بومی عمل کرده و به انتقال دانش و تجربیات خود به نسلهای جدید بپردازند. این انتقال دانش، به زنده نگه داشتن روشهای سنتی کشاورزی و حفظ چرخههای تولید غذایی در درون جوامع کمک میکند.
بنابراین، سرمایهگذاری بر کشاورزان محلی یک استراتژی بنیادین برای دستیابی به امنیت غذایی، بهبود سلامت جامعه و ایجاد رفاه اقتصادی درونشهری است. این رویکرد، از یک سو به جلوگیری از اتکا بیش از حد به بازارهای جهانی و مکانیزمهای توزیع فراگیر کمک میکند و از سوی دیگر، به تحقق جوامعی خودکفا و پویا میانجامد که در آن ساکنین به راحتی میتوانند به مواد غذایی تازه، سالم و مقرونبهصرفه دسترسی داشته باشند.
رویکرد سیستمی در حل ناامنی غذایی یا Food Insecurity
طبق تعریف مقاله ی شیوع ناامنی غذایی و راه های مقابله با آن:
ناامنی غذایی به مفهوم دسترسی محدود یا نامطمئن به غذای کافی و سالم از نظر تغذیه ای یا توانایی محدود برای دستیابی به غذا از راه های مقبول اجتماعی است.ناامنی غذایی با پیامدهای بالقوه ای شامل اضافه وزن و چاقی, لطمه دیدن وضعیت سلامت جسمی و ذهنی و ابتلا به بیماری های مزمن همراه است.
راهبرد سیستمی مزارع ترمیمی، بر پایه همکاری چندجانبه با نهادها و سازمانهای مختلف، مشارکت مستقیم جامعه و استفاده از دانش و فناوری بهروز احداث شده است. این رویکرد، به دنبال ایجاد تغییرات پایداری در سیستم غذایی محلی است که فراتر از تأمین مواد غذایی تازه و سالم، به تقویت ساختار اقتصادی و اجتماعی مناطق محروم نیز میپردازد.
مزارع ترمیمی با درک این نکته که مقابله با ناامنی غذایی نیازمند اقداماتی فراتر از کشاورزی ساده است، یک چارچوب کلان و مبتنی بر تحلیل نظاممند به مسائل دست زدهاند. بر این اساس، این سازمان نه تنها به کاشت و برداشت محصولات کشاورزی محلی میپردازد بلکه با ارزیابی دقیق نیازها و موانع موجود در جامعه، برنامههای مدونی را برای آموزش، توسعه اشتغال، و ایجاد بازارهای داخلی طراحی کرده است.
آموزش کشاورزان محلی و افراد جویای کار در حوزههای کشاورزی، از جمله رکنهای اصلی این راهبرد است. مزارع ترمیمی با همکاری مؤسسات آموزشی، از جمله دانشگاهها و مراکز فنی و حرفهای، برنامههای آموزشی را در زمینههای کشاورزی پایدار، استفاده از منابع آبی بهینه، و تکنیکهای کشت بدون خاک ارائه میدهند. هدف از این دورهها، ایجاد دانش و مهارتهای لازم برای بنیانگذاری و اداره کسبوکارهای کشاورزی مستقل و سودآور است که به نوبه خود، امکان خودکفایی غذایی را به جوامع محروم ارائه میدهد.
تأسیس بازارهای محلی برای فروش محصولات کشاورزان تحت حمایت مزارع ترمیمی، مثال دیگری از اجرای این راهبرد سیستمی است. با تعامل و همکاری با شهرداریها، تشکلهای تجاری محلی و سازمانهای غیردولتی، مزارع ترمیمی موفق شدهاند بازارهایی را ایجاد کنند که نه تنها زمینهی رشد اقتصادی را فراهم میکند، بلکه دسترسی ساکنین مناطق بیابانهای غذایی به محصولات تازه و مقرونبهصرفه را تسهیل میبخشد.
همکاری با بخش خصوصی نیز بخش مهمی از رویکرد سیستمی مزارع ترمیمی است. این همکاریها، شامل تأمین منابع مالی از طریق برنامههای سرمایهگذاری اجتماعی و مشارکت در پروژههای توسعه پایدار میشود. با در نظر گرفتن اصول اخلاقی و محیطزیستی، مزارع ترمیمی به دنبال ایجاد شراکتهای بلندمدتی هستند که از طریق آنها منافع متقابل و پایداری در سیستمهای غذایی ارتقا یابد.
از سوی دیگر، مزارع ترمیمی با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و فناوریهای کشاورزی دیجیتال، تلاش میکنند تا بهرهوری و پایداری کشاورزی محلی را افزایش دهند. استفاده از سیستمهای کنترل هوشمند برای مدیریت منابع آب و مواد مغذی، نظارت دقیق بر شرایط رشد گیاهان، و کاربرد دادههای بزرگ برای پیشبینی الگوهای مصرف و تقاضا، از جمله اقداماتی است که به حداقل رساندن هدررفت منابع و افزایش کارآیی اقتصادی کمک میکند.
علاوه بر این، مزارع ترمیمی با شناسایی و پیگیری سیاستهای حمایتی در سطح محلی و ملی، نقش مهمی در تغییرات قانونی به نفع کشاورزان کوچک و تقویت سیستمهای غذایی محلی ایفا میکنند. این تلاشها شامل لابیگری برای تخصیص اعتبارات دولتی، ایجاد امتیازات مالیاتی برای کشاورزان و تسهیلات در قوانین مرتبط با زمین و محیطزیست میشود.
مزارع ترمیمی، با در نظر گرفتن تمامی ابعاد مشکل ناامنی غذایی، یک نظام جامع و تعاملی را برای رفع آن پیشنهاد میدهند. این سازمان با ترکیبی از دانش محلی و کارآفرینی اجتماعی، تکنولوژی پیشرفته، و همکاریهای گسترده با دیگر بازیگران، به سوی حل مسئلهای پیچیده و چند وجهی پیش میرود. رویکرد سیستمی بهکارگرفته توسط مزارع ترمیمی، یک الگوی قابل تقدیر و تکثیر است که میتواند به ارتقای سطح سلامت و بهزیستی اجتماعی کمک کند و در عین حال، پایداری محیطزیست را در دل جوامع به همراه داشته باشد.
سخن پایانی
مزارع ترمیمی، به عنوان پیشگامان کشاورزی درونشهری و مبارزه با بیابانهای غذایی، با ایجاد فضایی برای رشد و باروری نه تنها گیاهان و محصولات کشاورزی بلکه برای پرورش امید و اعتماد به نفس در بین شهروندان، تأثیری چشمگیر در ابعاد مختلف جامعه به جا گذاشتهاند. در این بستر، رویکرد مزارع ترمیمی نه فقط به مسئله تأمین غذا پرداخته، بلکه مؤلفههای اجتماعی و اقتصادی متعددی را که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با این مسئله در ارتباط هستند، مد نظر قرار داده است. توسعه مهارتهای کشاورزی در بین افراد جامعه، افزایش دسترسی به مواد غذایی سالم و تازه، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، و تقویت ساختارهای اجتماعی و اقتصادی مناطق کمبرخوردار از جمله جنبههای مختلف اثرگذاری این رویکرد هستند.
کشاورزی درونشهری از دیرباز به عنوان راهکاری برای توسعه پایدار شناخته شده است؛ اما مزارع ترمیمی با به کارگیری رویکردهای نوین و خلاقانه، به تعریفی جدید و عملیاتی از این مفهوم دست یافتهاند. در همین راستا، استفاده از فضاهای بایر و رها شده شهری به مزارع سبز و حاصلخیز، علاوه بر بهبود بصری محیط شهری، موجب بهینهسازی استفاده از منابع محیطزیستی شده و سهم بزرگی در بهبود کیفیت هوا و کاهش گازهای گلخانهای دارد. درواقع، کشاورزی درونشهری به یکی از مولفههای اصلی در مدلهای شهرسازی سبز تبدیل شده و به عنوان عاملی در توسعه دوستدار محیطزیست مطرح است.
مزارع ترمیمی با در نظر گرفتن دوگانگی نیازهای فوری برای دسترسی به غذا و چشمانداز بلندمدت امنیت غذایی، به نوعی سرمایهگذاری در آینده جوامع محلی دست زدهاند. توجه ویژه به کشاورزی کوچکمقیاس و حمایت از کشاورزان محلی، نقشی بنیادین در ایجاد شبکهای محکم و پایدار از تأمینکنندگان غذا داشته است. این شبکه نه تنها نیازهای فعلی را برطرف میکند، بلکه بستری را برای مقاومت در برابر بحرانهای احتمالی آینده، مانند تغییرات آب و هوایی یا اختلالات اقتصادی، فراهم میآورد.
از جهت دیگر، توسعه و رونق کشاورزی درونشهری توسط مزارع ترمیمی به عنوان نقطه عطفی در بالا بردن سطح آگاهی عمومی درخصوص اهمیت مسائل محیطزیستی و غذایی عمل کرده است. با افزایش آگاهی، مردم به تدریج یاد گرفتهاند که چگونه با انتخابهای خود در خرید و مصرف مواد غذایی، میتوانند بر پایداری و امنیت غذایی محلی تأثیر مثبت بگذارند. این امر نه تنها به کاهش فاصله بین مصرفکننده و تولیدکننده کمک کرده، بلکه موجب شده تا مسئولیتپذیری اجتماعی در خصوص محیطزیست و تولید پایدار محصولات کشاورزی افزایش یابد.
آینده کشاورزی درونشهری به عنوان بخشی از راهکارهای مقابله با ناامنی غذایی، وابسته به تعهد جوامع برای پذیرش و ترویج این رویکرد است. مزارع ترمیمی بهواسطه تأثیرگذاریهای متعدد خود نشان دادهاند که کشاورزی نه تنها میتواند به صورت محلی و خرد انجام شود، بلکه قادر است بخشی از پاسخ به چالشهای جهانی باشد. با پایبندی به اصول توسعه پایدار و انتقال دانش و تجربه به نسلهای آتی، این مدل میتواند به عنوان الگویی برای سایر مناطق و حتی کشورهایی با شرایط مشابه به کار رود. بدین ترتیب، تأثیر مزارع ترمیمی بر جوامع محلی نه فقط به عنوان راهکاری برای حل بحرانهای کنونی بلکه به مثابه بذری برای رویش ساختارهای مستحکمتر در آینده، ماندگار و ستودنی خواهد بود.